
حسرت .
زهرااز همین میترسم
از استوریای عاشقانه اش ..
ولی تو چنل می نویسه :
دردِ شیرینِ دلم
اگر روزی از شما سراغ مرا گرفتند
بگوئید
دنیای کوچکی داشت و آرزویش ماندنم بود
آن را هم من با رفتنم خراب کردم.
این ینی عاشقش نیس دیگه
ینی پذیرفت .
ولی من نمیتونم بپذیرم میخوام بجنگم فائزه ..
تو جا زدی ولی من میترسم .
می ترسم یه شب بعدناااا کنارم خواب باشه و باز دلم حسرت داشته باشه .
امیدوارم خوشبخت بشی کوچولوی ناز❤️
سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ ،ساعت 0:22