فرار؟
زهرااستوریشو برام میفرستن ،نوشته روزت مبارک دختر .
یادش میفتم ، یاد تلاش هاش و مقاومت هام دربرابرش ،براش آرزوی خوشبختی میکنم و به زندگی خودم بر می گردم افسار دلم رو می گیرم که به این فکر نکنم که چیشد ، چی به سرم اومد ، با خودم چیکار کردم ، سکوت می کنم ، برای فرار به دو تا از دوستا زنگ میزنم حرفای الکی میزنم و باز فرار میکنم .. از همه چی ، فردا ام میرم و دوباره فرار میکنم ، نمی دونم از چی و از کی و چرا فقط دلم میخواد برم ..
کی تموم میکنی این فرارو ؟!
شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ ،ساعت 18:40