اینکه اشک از چشام میچکه و می دونم دردم چیه و هیچ کاری از دستم بر نمیاد برای خودم بکنم واقعا بده ..
آخه تو دنیای به این بزرگی که نزدیک ترین هات به تو تیکه میندازن و مسخره ات میکنن خودت نتونی به خودت کمک کنی چطوری میتونی ادامه بدی ؟!
من بعد داشتن هدف واسه کنکور
بعد رسیدن بهش تموم شدم و وارد یه زندگی راکد و بی هدف شدم..
من از اولم اعتماد به نفس مواجهه با ادما رو نداشتم الانم ندارم معلم شدن اصلا نتونست بهم کمک کنه برخلاف بقیه دوستا ..
اونا موفق شدن به موفقیتاشون اضافه کردن ولی من چی؟
من فک کردم دیگه تمومه موفقیت همینجا بود که رسیدم
فک کردم بعدشم یه ازدواج و تموم .
درحالیکه زندگی این نبود
میتونست قشنگ تر باشه ..
هر چند هیچوقت ازدواج نکردم ولی اون میگه انگار حسرتش داری و حالم به هم میخوره از این حس ...
کاش میشد خودم رو مشغول به چیزی کنم و از خیر این مسائل بگذرم
کاش خد ایه راهی جلو پام میذاشت ..
کاش میشد برم کربلا و اروم شم
کاش لاقل برم حرم و ارووم شم وای ک چقد نیاز دارم تو صحن گوهر شاد بشینم و اشک بریزم ...