شروع کردم به فیلم دیدن
۵ قدم فاصله و خطای ستارگان بخت ما رو دیدم
هر دو شون تلخ بود ...
و من واسه جفتشون گریستم 🥲🚶🏻♀️
برای خودم که بعد ها بر می گردم...
شروع کردم به فیلم دیدن
۵ قدم فاصله و خطای ستارگان بخت ما رو دیدم
هر دو شون تلخ بود ...
و من واسه جفتشون گریستم 🥲🚶🏻♀️
دیشب یه خواب وحشتناک دیدم ..
تنها بودم ، یه کتاب بود ، یه موجود وحشتناک ، و من . . .
بغض ، جیغ ، حالِ بد ، و تنهاییِ زیااد ...
هیشکی به دادم نرسید ..
تا صبح به خودم می لرزیدم ...
امروز ام کلا کسل بودم واسه خواب دیشب ..🥲🚶🏻♀️
« آدم ها عقیده ات را که میپرسند نظرت را نمیخواهند میخواهند با عقیده ی خودشان موافقت کنی بحث کردن با آدمها بی فایده ست.»
چراغ ها را من خاموش می کنم . زویا پیرزاد
آدم وقتی هیچ کتابی در دسترسش نباشه که بخونه ...
هیچ کاری نباشه ک بکنه ..
هیچکیو نداشته باشه که باهاش حرف بزنه.
چیکار میکنه ؟؟!
من واقعا خسته ام از بیکاری از این شرایط واقعااااا خسته ام ...
اینطوری ک دوس دارم برم دانشگاه اصن هر روز تمرین و تکلیف و ارائه داشته باشم ولی تو خونه بیکار نباشم ..
کی تموم میشه این روزمرگی های مزخرف این بیکاریا .. ؟!
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذى ضَمِنَهُ..
به خود خزیده و محکم چو کوهساران زی....
می نویسم که یادم بمونه..
که هیشکی دوست نیست ...
که اگه یه روزی به یکی حرف دل زدی اشتباه کردی ...
که اگه یکیو دوست خودت گرفتی اشتباه کردی ..
که اون دوست تو نبود .. که دوست نداشت باشه .. که ازت خسته بود .. که دیگه نبینش که دیگه هیچی...
یه دوستی نوشته بود ۲۱ روز ک بگذره دیگه اون حس وابستگی تموم شده .. (الان یه هفته اس )
دیگه ت رو ببینم برام مهم نیست ک با من بد رفتار کرد..
بی محلی کرد و الان هیچ چیزی بینمون نیست هیچ دوستی و رفاقتی ...
یه بار رو حرفت باش و به حرف خودت بی محلی نکن ..
۱۲.۴