به امیدِ نور✨️

برای خودم که بعد ها بر می گردم...

بعد هر مرحله سخت یه نگاهی به بالا می کنم و میگم جدی داری نگاه میکنی خدا ؟!

خیلی دارم اذیت میشم

خیلی ناامیدم

خیلی دارم تلاش میکنم از هم نپاشم

خیلییییی تنهام

کاش کمکم کنی خدا :)

یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 11:27
زهرا

خدااا

زهرا

دکتر میگه نگران نباش ولی مگه الکیه ؟!

تا سه شنبه باز استرس میکشم تا ببینم خدا چی میخواد :))

شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 22:10

درست میشه قشنگم :))

حتی اگه دوباره نبینیش

حتی اگه برنگرده

حتی اگه دیگه اثری تو زندگیت نداشته باشه

همه چی قشنگ میشه و اون روز دیر نیست :))

شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 0:43
زهرا

خدا .

زهرا

همش با خودم فک میکردم نکنه منو دیگه دوس نداشته باشی ..

ولی الان آقاعه تو قطار داره حرف میزنه میگه من نوعی بچه هامو دوس دارم حتی اون بچه ک اعتقاداتش ضعیف تره رو هم دوس دارم ..،

خدا هم اینجوریه همه بنده هاشو دوس داره

حتی اونی ک ضعیف شده ..

:)

ینی منو هنو دوس داری خدا :))

تو راه تهران .

پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 20:6
زهرا

هعب.

زهرا

حالت تهوع دارم

هیئت نمیرم

و انگار غم عالم رو دلمه ...

ولی مطمئنم درست میشم

خوب میشم

و امیدوارم ..

جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 21:22
زهرا

ببب

زهرا

مامان

بابا

ابجی بزرگه

ببخشید ولی من اصللا دلم نمیخواد شبیه شما بشم :))

شما ،شباهت به شما ،حرفای شما باعث شد زندگیم بهم بریزه :)

بذارید اونجوری ک میخوام زندگی کنم

اونجوری ک خودم میخوام و درس گرفتم :)

جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 0:9
زهرا

شکرت .

زهرا

من به روندی که شما برام در نظر گرفتی اعتقاد دارم خداا جون :))

حکمتتو شکر

قسمتتو شکر

تقدیری که در نظر گرفتی رو شکر

امشبو شکر

تا الان رو شکر

:))

چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 21:29
زهرا

بغض

زهرا

بغض ،گریه ،بغض ، گریهههه ،بغض و گریهههههههههه

چیکار کنم ؟!

از دست من که کاری برنمیاد

فقط نگاه میکنم دیگه :))

سه شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 20:38

فرّو الی الحسین که غمش راه چاره است ..

یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 0:24

اگه بگم ترسیدم از اینکه دلیت اکانتت مربوطه به ازدواجت باشه و با فکر ازدواجت دارم گریه میکنم بهم میخندن ینی ؟!

تو حیاط ام

بذا اذان بگن برم نماز بخونم

شاید آقای خدا دلش برام سوخت

____

می دونم مشکل از جای دیگه اس و من عاشقت نبودم ولی

یه سوال وحشتناک داره روانیم میکنه که اگه واقعا دوست داشته باشم چی ؟!

جواب دلمو چی بدم دیگه ؟!

حالم بدههه لنتییی .

طبیعیش این بود که الان تموم شده باشه ولی نشده .

جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 2:25

قربون دلت برم که ترسیده ..

از تنها موندن

از آینده

از فردا

از حرفای این دختره تو گروه ..

از حرفای خانواده

از مردم

بمیرم برا دلت که انقد هیشکی باهات نیس :))

درست میشه مگه نه ؟!

خدا درستش میکنه

مگه نه ؟!

_____

آریانفر تو پادکست لمس میگه

یه بااااار سر تفنگو سمت خودت نگیر :)

یه باااار

قراره لبخند بزنی بعد همه سختیا

مطمئن باش

__ با اونی که تو آینه اس دشمن نشو :)

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 19:57
زهرا

خونه.

زهرا

میریم خونه به امید خدا :))

ترم ۶ ام تموم شد

امیدوارم تابستون به خیر بگذره .

پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 7:32
زهرا

عقدی !

زهرا

گفتن قراره بعد محرم عقدیش باشه .‌.

خوشحال شدم مبارک م عزیز ،خوشبخت شی .

____

دیشب حرم بودم .

تو خوابم ولم نمیکنی ؟!

مگه خواب پناه نبود؟!

سه شنبه ۵ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 15:38

گفتم چی الان خوشحالت میکنه؟

گف ع بیادخواستگاری و اوکی شه ازدواجم .

گفتم ایشالا .

گف تو چی ؟!

گفتم یه نوتیف از اون :)

_____

ولی خودمم می دونم اگه برگرده ام خوشحال نیستم

چون اون دوستم نداشت که رفت . :)

شب امتحان فقه تو چی میگی لامصب

امتحان قبل فقه هنو قضیه شرو نشده بود

کاش برگردم و از اول بازی کنم :))

جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 23:49
زهرا

تهش چی؟

زهرا

خب شکر خدا با ۱۲ شرو شد بارش نمرات :) اصلا مهم نیس

تهش قراره چی بشه ؟

رفتم خرید با اندک حقوقم

تهش ک چی

اه

حالم بده

جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳ ،ساعت 0:20