به امیدِ نور✨️

برای خودم که بعد ها بر می گردم...

زهرا

شکر.

زهرا

اوخی

عروسی تموم شد ،

خیلی ناز بودن ، به هم میومدن

منم ازشون عکس می گرفتم .

همه چی خوب بود .

اگه منو اذیت نمی کردن آخری سر ازدواج ،

اون وسط دلن میخواست به دایی بگم آخه ازدِ چ ِ واجی دایی جان ؟!

از من گذشته این حرفا

من استرس های کوفتی‌شو فقط تحمل کردم

بعدش به هم خورده ولی نمیشد ک .

انقد محمد با عشق نگاه می کرد عروسو ک اصن خوشال شدم به هم خورد ازدواجمون" ر جان "

آخه تو هییچوقت اینطوری نگام نمی کردی

که اگه می کردی کار به اینجا نمی کشید .

خلاصه ک من خوشال شدم و امیدوارم خوشبخت بشن

شکرت خدا .

شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ ،ساعت 7:19