شب یلدایی که گذشت.
زهرابرام نوشت با اینکه شب یلدای کسی نیستی مشکلی نداری؟
گفتم نه. خب نمیخوام بهم توجه کنن و بعد رهام کنن و گفت همیشه اینجوری نمیشه و گفتم اره خب ولی برا من میشه، من هیچوقت عشق رو تجربه نمیکنم و خب باهاش کنار اومدم ک برای من نیست..
_____
خب اینجوری شد که بسته ها جا به جا شد و اون. بسته اشتباهی رو گرفت و من چقدر شرمنده بودم بابت این...
تا اینکه دیدم اکانت یاروعه رو و فهمیدم من چقدر ساده ام...
طفلی ساده، بیچاره، دعواش کردم، ولی بی تاثیره، خیلی بی تاثیره..
به درک هر گوهی میخواد بخوره به من چه:))
__
اعتمادم بهش از بین رفت ، همین.
دوشنبه ۱ دی ۱۴۰۴ ،ساعت 21:47