به امیدِ نور✨️

برای خودم که بعد ها بر می گردم...

دیشب اون اول که اومدن انقد استرس گرفته بودم

نمی فهمیدم دارم چیکار میکنم ،یهو دیدم دستم خون شده و با ناخنم خراشیدم دستمو ..

امروزم نمی دونم چرا از همه آینه ها فرار کردم تا خودمو نبینم ،

از گلش که تو اتاقه فرار کردم ..

حتی از جعبه شیرینی داخل یخچال ام فرار کردم .

آخه می بینمش یادش میفتم ، با این حال که گفتیم اوکی ایم و قراره ادامه بدیم ..

واقعا در نمی دونم ترین حالت ممکن ام

و حس میکنم احساس الانم با احساس اردیبهشت کاملا متفاوته ..

پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ ،ساعت 23:57